عرفان بابایی

اسباب بازی جدید....تلفن

هووووورا برات اسباب بازی خریدم پسرکم مفارکت باشه گلم (یکی خریدم که صداش کم بشه :) ) هه هه هه اولش باهاش ارتباط برقرار نمی کردی و یه جورایی ازش می ترسیدی با وجود اینکه با کمترین صدا برات گذاشته بودم اما خاله زهرا شما رو بغل کرد و با هم بازی کردید تا ترست ریخته شد. ...
27 مرداد 1391

آب....

مدتی هست که سعی می کنم بهت آب بدم اما کلا علاقه ای به آب نداری..... این شیشه رو گذاشتم مخصوص آب و در آینده برا آب میوه ... ...
27 مرداد 1391

ورود به تخت

به سفارش خاله سمانه گذاشتمت تویه تخت تا با تختت آشنا بشی ... البته هنوز خیلی باهاش راخت نیستی! مصه زندان میمونه برات.... عرفان: اینجا کجاست؟؟؟؟؟ عرفان: منو بیارید بیروووووون! ...
27 مرداد 1391

وروجک بازی برا خواب

مدتی هست که برا خوابیدن حسابی میزاریمون سر کار  خیلی ها بهم نوید دادن که بعد از این دوره خوب می شی و دیگه خودت یاد می گیری که بخوابی  اما کی این دوره تموم میشه خدا داند..... گاهی خیلی خوووووب و راحت می خوابی (با چند تا تکون کوووچیک) یه بار هم خودت خوابیدی اما بیشتر مواقع یا باید موقع شیر خوردن بخوابی و یا ما باید قید بزنیم که شما بخوابی ههه ههه ههه حتی اگه در حال شیر خوردن باشی و بفهمی که داره خوابت میبره دیگه شیر نمی خوری یا اگه بخوایم تکونت بدیم چنان داد و بیداد و جیغ و فریادی راه می اندازی که بابا من نمی خوام بخوابم ولم کنید...... تو این عکس به تمام معنا نشون دادی که فلزت خرابه :) (5 ماه و 16 روز)  و اما توضیح ع...
26 تير 1391

آیا دندان؟؟؟؟

مدتی بود که به شکلی وحشتناک دستت رو می کشیدی روی لثه هات .... الان که گذشته می گم که هیچ خبری از دندون در آوردن هم نبود و فقط این عادت رو پیدا کردی که گاهی دستت رو بخوری... ...
26 تير 1391

دمر شدن

خیلی وقت پیش دمر می شدی مدتی به خاطر این بود که تو سراشیبی می خوابوندمت اما یه چند بار هم ناخودآگاه این اتفاق افتاد ولی به فراموشی سپرده شده بود تا اینکه چند روزی بود فهمیده بودی می شه یه کاری هم کرد تا اینکه پنج شنبه 4 خرداد شب (5 ماه و 4 روز) موقعی که مامان داشت نماز لیله الرغایب می خوند(محض ریا) شما در تلاشی بسیار شدید موفق شدی که دمر بشی :) هه هه هه اما هنوز مامان فهیمه ننشسته بود که بخواد شما رو برگردونه که نتونستی شیر نگه داری و ریختی بیرون بمیرم که خیلی سر این مسیله شیر نگه نداشتن مدتی اذیت شدی ..... ولی هنوز نمازم تموم نبود که دوباره برگشتی :) دیگه یاد گرفته بودی ... اینم عکس از دومین بار  هنوز چند ثانیه نگذشته شروع می کنی...
26 تير 1391