عرفان بابایی

سونوگرافی

تقریبا 5 ماهه بودی که همراه مامان نرگسی و بابا محمد رفتیم دکتر که سونوگرافی کنه و تو رو از لحاظ ستون فقرات و اندازه سر و ... چک کنه. وای خدایا خیلی جالب بود دستت رو گذاشته بودی زیر چونه و پاهات رو دراز کرده بودی و انداخته بودی روی هم و توی مدت زمانی که دکتر داشت سونوگرافی می کردم هی این پات رو مینداختی روی اون پا و هی اون پا رو! و دستت رو جا به جا می کردی! همون روز فهمیدیم که یه پسر خوشگل داریم ! و وقتی به خاله زهرا می خواستم خبر بدم گفتم که همبازی پسر خاله علی هستی!
20 آذر 1390

اتاق

خوب در ادامه وسایلی که تویه اتاقت گذاشتیم شیشه، پستونک، لیوان، ظرف و .... اینم کیف کولی :) این پتویی هست که مامانی با کلی زحمت برات تهیه کردن واقعا دستشون درد نکنه و اینم یه روتختی که زمانی که خودم راهنمایی بودم برا نی نیم دوختم خوب! زمانی که خواستیم به بهت کنیم روی این زیرپایی خوشگل می خوابونمت اینم کهنه و لاستیکی و جاقندافیت و اینم گلسر و برس برا موهای نرمت :) این از جوراب ها و کفش هات :) قربون پای کوچیکت خوب دیگه :) لباس زیرهای خوشگلت اینجاست و حالا کلاه و پیش بند اینم مجموعه لباس های کوچولوت اینم از این! ...
20 آذر 1390

اتاق

خوب ادامه اتاقت رو از پردش شروع می کنم که با خاله فاطمه و خاله زهرا و مامانی دوختیمش اینم روتختیت هست که با مامانی دوختیمش و خدا می دونه که چقدر زحمتش رو کشیدیم دست مامانی درد نکنه! این آیفنت هست برا اینکه صدای نازنینت رو زمانی که ازت دورم و تو از خواب بیدار می شی بشنوم این حوله های حمامت هست اولی پالتویی هست دومی یه کلاه خوشکل داره که کاره دست مامانی هست و سومی هم یه حوله خوشکل با نقش میکی موس اینم حوله برا اینکه دست و روی ماهت رو باهاش خشک کنی و این ها هم مایو برا آب بازی (آی می چسبه! ) خوب اینم از این سری بقیه باشه برا بعدا... ...
20 آذر 1390