سونوگرافی
تقریبا 5 ماهه بودی که همراه مامان نرگسی و بابا محمد رفتیم دکتر که سونوگرافی کنه و تو رو از لحاظ ستون فقرات و اندازه سر و ... چک کنه. وای خدایا خیلی جالب بود دستت رو گذاشته بودی زیر چونه و پاهات رو دراز کرده بودی و انداخته بودی روی هم و توی مدت زمانی که دکتر داشت سونوگرافی می کردم هی این پات رو مینداختی روی اون پا و هی اون پا رو! و دستت رو جا به جا می کردی! همون روز فهمیدیم که یه پسر خوشگل داریم ! و وقتی به خاله زهرا می خواستم خبر بدم گفتم که همبازی پسر خاله علی هستی!