عرفان بابایی

اولین سفر

1391/1/24 19:58
نویسنده : مامان فهیمه
149 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره فرصت شد تا خاطره اولین مسافرتت رو بنویسم!

برا عید سال 1391 تصمیم گرفتیم که با اتفاق همه خانواده اعم از دایی و خاله خودت و من بریم پابوس امام رضا علیه السلام. 24 اسفند بلیط داشتیم اما من و شما با هم ساعت 8 صبح و بابا محمد بعد از طهر همون روز و ساعت 5 (آخه بابایی امتحان داشت)

بلیط

تویه هواپیما برا رفت خدا رو شکر صندلی کناریمون خالی بود و تونستم شما رو اونجا بزارم و کاملا اخلاق آسمونی داشتی موقع بلند شدن و نشستن هواپیما هم شیر خوردی تا اذیت نشی یه کو چولو هم تو هواپیما خوابیدی! تازه! برا غذا هم دادن و یه بالش :) اما جایزه ندادن! نمی دونم چرا!!!!؟؟؟؟

عکس تویه فرودگاه شیراز

فرودگاه

از شیراز بهم گفته بودن که هوای مشهد خیلی سرد هست و خواهد بود منم هرچی لباس به ذهنم می رسید با پتو برات برده بودم. اما شکر خدا تو مدتی که بودیم یه بار برف اومد و چند روزی سرد بود اما مابقی هوا خوب بود و بعضی وقت ها بدون هیچ لباس اضافی می بردمت حرم! روز اولی که رسیدیم هم هوا خوب بود و با خاله زهرا بردیمت حرم و هر موقع که می دیدم هوا خوبه با بابایی یا خاله می رفتیم حرم و در مواقع دیگه هم اگه می رفتم حرم شما رو یا پیش بابا یا خاله فاطمه یا خاله زهرا یا مامانی یا... می زاشتم :) اینم چند تا عکس 

حرم

حرم

حرم

 شما تویه این سفر سه ماهتون میشد و بابا محمد با کلی زحمت برا این مناسبت یه جعبه شیرینی گرفت :)

شیرینی

ههه ههه تویه این سفر با فاطمه هم همسفر بودیم اما نه تو یه ساختمون و بعضی وقت ها با هم بودیم :)

فاطمه

این دو تا بعد از تحویل سال هست

فاطمه

فاطمه

ادامه دارد ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله فاطمه
26 فروردین 91 10:47
اول اینکه تولد سه ماهگی و ما اول برا علی گرفتیم قصد اطلاع رسانی
و بعد اینکه امیدوارم جای ما رو هم خالی کرده باشین
و اینکه چقدر شما دو تا زشتییییییییییییییین
و اینکه جای پسر من هم خالی تو این عکسها


نفهمیدم یعنی چی اول گرفتید؟
سمانه مامان کیمیا
27 فروردین 91 23:41
ای جانممممممم چه بزرگ شده خاله...لپاشو خدااااااااا عاشق اون عکسه که جلو ضریحه شدم خیلی ناز شده با اون لپای اویزونش


ملسییییییی