نزدیک 2 ماهگی
1 ماه و 27 روزگی
شیر آبی حماممون از مدل چرخشی ها هست ... وقتی دارم عوضت می کنم یه دفعه ای پاتو می زاری روش و تا آخر می چرخونیش :)
این روزها با تشک بازیت که بازی می کنی با هدف گیری دستت رو می زنی بهشون و بازی می کنی و اگه ما رئ ببینی دیگه آروم نمی گیری توش و می گی اَ اَ اَ .... یعنی بیاین با من بازی کنید شما رو می خوام ....
چند روز پیش بر حسب اتفاق شما پیش بابا محمد بودی و داشتی تویه تشک بازی می کردی و از اتفاق زاویه ات جوری بوذه که تلویزیون رو هم می دیدی و به صورتی حیرت آور خودت خوابیدی :* من که وقتی اومدم خونه از تعجب شاخ هام و چشم از حدقه بیرون زدم دیدنی بود.
این روز ها یکم پستونک می خوری اما خیلی کم .... امیدوارم موفق بشم
وقتی که شیر می خوری مامان فهیمه باید حرف زدن و فراموش کنه :) والا آقا عرفان شیر خوردن و فراموش می کنه
خواب های روزت 5 و در نهایت 30 دقیقه ای هست و سریع بلند میشی در طول روز از خواب کلافه ای! رانیتیدین رو برات شروع کردیم (اصلا مزش رو هم دوس نداری) امیدوارم جواب بده
صبح ها وقتی از خواب با صدای نق زدنت بیدار می شم می بینم بس که ورجه وورجه کردی یه 15-20 سانتی سر خوردی(آخه سطحی که می خوابی رو شیب دار کردم) و کلاهت هم اومده رو صورتت :) کلی خنده داره... اعصابت خورد میشه و شروع می کنی جیغ زدن :)
یکی از لباس های گرمت که مامانی زحمتش رو کشیدن دیگه اندازت شده و وقتی می خوایم بریم بیرون بسته بندیت می کنیم هه هه هه! خوبیش به اینه که می زارمت روش و با دکمه بستن میره تنت و اگه خواب باشی بیدار نمیشی :*
یه کار جالبی که می کنی ومن دوس دارم اینه که دستت رو که جلو صورتت تکون میدی فکر می کنی یه بازیه و دنبالش می کنی :) هه هه قیافت خیلی دیدنی میشه ... تا اومدم عکس بگیرم نشده :( عکس گرفتم میزارم