عرفان بابایی

تب

1390/11/11 21:21
نویسنده : مامان فهیمه
122 بازدید
اشتراک گذاری

یه روز بود که قشنگ شیر نمی خوردی و برعکس همیشه راحت می خوابیدی و در کمال تعجب وقتی می زاشتمت تویه تخت خودت می خوابیدی...... دهنم باز می موند وقتی این صحنه رو دیدم... اما شب که بیدار می شدی برا شیر خوردن احساس کردم دست های کوچولوت برخلاف همیشه که سرده خیلی گرم بود، باورم نمی شد که مشکلی وجود داشته باشه و به خودم گفتم حتما زیر پتو بوده، اما صبح که بیدار شدی و دیدم نه هنوز گرمی و بدنت رو که که بغل کرده بودم گرم بود فهمیدم که تب داری :( کلی دلم سوخت. برات تب سنج گذاشتم و فهمیدم که 1 درجه تب داری ... خلاصه تا شب بهت 3 بار استامینوفن دادم و با پارچه پیشونیت رو می شستم. تقریبا 2 ساعت بعد از اولین استامینوفن تبت قطع شد و شکر خدا دیگه خوب شدی. تازه فهمیده بودم که بی حالی دیروزت مال تب بوده ! اما نتونستم دلیل تبت رو بفهمم که از چی بوده و یا کی من بی احتیاطی کردم. خدا رو شکر که به خیر گذشت.

تب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله فاطمه
15 بهمن 90 5:33
قصه نخور مامان حالا اینقدر از این چیزا پیش میاد ولی ایشالله که همش به خیر می گذره


خدا کنه!
خیلی سخته! آدم دلش براشون می سوزه که این جوری مظلوم درد می کشن و هیچ کاری نمی تونی براش بکنی
سمانه مامان کیمیا
19 بهمن 90 16:51
عزیزممممممممممم حتما یه کوجولو سرما خورده بوده زودی خوب شده به قول خاله فاطمه این چیزا زیاده ....ایشالا که دیگه پیش نیاد ولی موافقم که خیلیییییییییییی ادم داش میسوزه خودتو کم کم واسه واکسن اماده کن که 1000 برابر این سخته ولی هم عرفان کوچولو میتونه هم مامانش من میدووووونمممممممم.......خدا کنه بد واکسن نباشه مثل کیمیا


خدا کنه! ممنون
خاله فاطمه
8 اسفند 90 12:34
ببخشید غصه