هفته آخر
خوب دیگه وارد هفته آخر شدیم و روز ها رو با بابا محمد داریم میشماریم و البته خیلی های دیگه که فکر کنم اگه بخوام اینجا اسم هاشون و بنویسم کلی جا بگیره هر جا زنگ می زنم اول می گن خبریه! خوبی؟ و یا اگه تو دانشگاه می بیننم می گن تو هنوز زنده ایی ! هنوز میای دانشگاه! کاففیه تویه ای میل یه لحظه برم ... هر کی ببینه هستم سریع پیام میده که چه خبر خوبی؟... خلاصه خیلی جالبه! الان که پیش بابا محمد نشستم و دارم می نویسم .. بابایی می گه آره دیگه زودی بیا خیلی منتظرتم و می گه سونامی در راهه ... هه هه هه ... بابابی بهت می گه سونامی عرفان و البته خوب فکر کنم بابا اگه می دونست الان هم تویه شکم من سونامی راه انداختی به این باورش ...